سکـــــــــوت عـــــــــــشق

lOVE

تو بگو بهار قشنگه من میشم بهار تو

تو بگو بمون،منم نمیرم از کنار تو

تو بگو منو نمیخوای دیگه خسته کردمت

گرچه سخته اما من دور میشم از دیار تو

تو بگو سرده هوا منم میشم خورشید تو

تو بگو که ناامیدی من میشم امید تو

تو بگو دلم گرفته از همه دورنگیها

مشکی میشم مظهر یه رنگی میشم واسه تو

تو بگو خدا کنه بارون بیاد از آسمون

به خدا میگم که گریه کنه برای تو

اگه غمگین بشی از دستم ناراحت بشی

میمیرم که تا ابد پاک بشم از خیال تو

کاش تموم نمیشد این روزا و این خاطره ها

تو میموندی واسه من،منم میموندم واسه تو

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت21:13توسط mohammad reza | |

کاش میدانستی که روزهایم بی تو چه سوت و کور است،کاش میدانستی که چشمهایم مدتهاست حریری از شبنم به روی خود کشیده اند تا پس از تو دنیا را همیشه تار ببینند.هر روز صب تا غروب چشمان خسته من در انتظار آمدنت خیره به در میماند تا که شاید باز صدای قدمهایت در گوش کوچه بپیچد.منتظرم تا بیایی چرا که تو میتوانی با لبخندی تمام این خاطره ها را از میان برداری

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت21:4توسط mohammad reza | |

دوستت داشتم… یادت هست؟ گفتم دوستت دارم… و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم … اما انقدر بزرک شدم که یادم رفت دوستت دارم

 

عشق چیست؟ 3 ثانیه نگاه، 3 دقیقه خنده، 3 ساعت صفا، 3 روز آشنایی، 3 هفته وفاداری، 3 ماه بیقراری، 3 سال انتظار، 30 سال پشیمانی

 

میتونی نگاهم نكنی- اما نمیتونی جلوی چشمای منو بگیری- میتونی بگی دوست ندارم- اما نمیتونی بگی دوسم نداشته باش- میتونی از پیشم بری- اما نمیتونی بگی دنبالم نیا-پس من نگاهت میكنم- دوست دارم- وتا ابد دنبالت میام


اگر می دانستی چه قدر دوستت دارم
هیچ گاه برای آمدنت باران را بهانه نمی کردی
رنگین کمان من!!!

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت20:21توسط mohammad reza | |


I wish i was ur blanket,i wish i was ur bed, i wish i was ur pillow
underneath ur head,i wanna b around u,
i wanna hold u tight, & b the lucky person
who kisses u goodnite

کاش میشد من پتوی تو بودم، کاش میشد توی تخت تو بودم

آرزو داشتم که بالش تو باشم، زیر سرت باشم

میخوام همیشه اطراف تو باشم، میخوام تورو محکم در آغوش بگیرم،

دلم میخواد من همون شخص خوش شانسی باشم که میبوستت و بهت شب بخیر میگه


توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته


اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون

 

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت20:18توسط mohammad reza | |

.
There are 3 steps to happiness:
1. you, 2. me, 3. our hearts, 4. eternity

سه گام برای رسیدن به شادی وجود داره :

۱- تو ۲- من ۳- قلبامون….و بعد ابدیت!


.
Knock! Knock! May I Come Into Ur World?
I Bring No Flowers, No Gifts But Wishes
To Keep U Fresh, Prayers To Keep U
Healthy & Love To Keep U Smiling

تق! تق! اجازه هست پا به دنیای تو بزارم؟ من با خودم گل نمیارم،

با خودم هدیه هم نمیارم اما یه عالمه آرزو با خودم میارم که تورو همیشه تر و تازه نگه داره،

با خدم کلی دعا میارم برای سلامتی تو، و با خودم عشق میارم تا کاری کنم تو همیشه لبخند بزنی . . .

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت20:16توسط mohammad reza | |

.

The words are easy when the language is LOVE

See !

I love the y

i love the o

i love the u

put them together

وقتی زبانمون زبان عشق باشه کلمات خیلی ساده میشن!

نگاه کن؛

من Y رو دوست دارم

من O رو دوست دارم

من U رو دوست دارم!

حالا اینارو بزار کنار هم . . .

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت20:3توسط mohammad reza | |

آدمای مغرور خودشون رو بالای کوه فرض می کنند واز اون بالاهمه رو

کوچک می بینندغافل از اینکه مردم از پایین اون رو کوچک می بینند.

 

معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی وحق با دیگریست

معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره....

 

میخواهم هم رنگ جماعت شوم.آهای جماعت شما دقیقا چه رنگی هستید؟

 

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت19:48توسط mohammad reza | |

یکی در ارزوی دیدن توست

یکی در حسرت بوسیدن توست

ولی من ساده وبی ادعایم

تمام هستیم خندیدن توست


لب بر لبت
سر می کشم
تمام تو را
من مست تو
تو فارغ از منی
من کیش تو
تو مات دیگری ...........

 

میدونی بهشت کجاست ؟!
یه فضای چند وجب در چند وجب ؛
بین بازوهای کسی که دوسش داری...

 

 مـــــے دانـــے. . .

آدَم هــــاے ســــاده ، ســــاده هَـــم عـــاشِـــق مــــے شَـــوَنـــد. . .

ســـــــــــاده صَبـــــورے مــــــــــے ڪُـــــنَنـــــــــــد. . .

ســــاده عِشــــق مـــــے وَرزَنـــــد. . .

ســـــاده مـــــے مـــــانَنــــــد. . .

اَمــــــا. . .

سَخـــــــــــتــــــــ دِلـــــــــــ مـــــــــــے ڪَــــنَنــــــــــد . . .

آنـــــوَقـــــتــــــ كــــہ دِلـــــ مـــــے ڪَـــنَنـــــد،

جــــــاטּ مــــــــے دَهَــــنــــد. . .!!!

 

 


 




 

 


 


 

 





 

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت18:51توسط mohammad reza | |

 

روزهـــایــی کـــه مـی بینمت، نفســـــم مــی گیـــــــرد

 

وروزهایی که نیستی دلم...

اما تو باش....

تحمل اولی آسان تر است!!

 


 

و روزهــــایـــــی کـــــه نیستـــــی، دلـــــــــــم


 

اما تـــــــــــــو بـــــاش ...


+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت18:48توسط mohammad reza | |

 

 

 

 

دیــوانه میشـَـوم مـَــن !

نیستی ومن دیوانه میشوم

نیستی وهر روزم بی تو میگذرد

 
 
 

 

 

نیستـی و مـَــن دیـــوانه میشـَـوم ...

 

 

نیستـــی و هـَـر روز َم بـی تــو میگــذرد !

 
 
 

 

 

 

 

 

هـَر روز َم در حســرت ِ تـــو

 

تو نیستی وسخت است ماندنم

 

 

 

نیسـتـی و سخــت اســت مانــدَنم ...

 

 

 

تـو نیســتی برایـَم ..

 

تویی که تمام من برای تو است..

 

 

 

تویــی که تمــام َمن برایــت است و

 

بودنــَت برایــَم زنــدگی ......

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت18:41توسط mohammad reza | |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد

 

 

 

نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد

خطی ننویسیم که ازار دهد کسی را

یادمان باشد که روز ورزوگار خوش استوتنها دل من دل نیست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت18:34توسط mohammad reza | |


. . . از یه جایی به بعد 

 

 

 مرض چک کردن موبایلت خوب میشه

 

 

 حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری

 

 

 

 

 

 . . .از یه جایی به بعد

 

 

 دیگه دوس نداری هیچکس رو

 

 

 به خلوت خودت راه بدی

 

 

 حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه

 

 

 

 

 

. . .از یه جایی به بعد 

 

 

 وقتی کسی بهت می گه دوست دارم

 

 

 لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری

 

 

 

 

 

. . .از یه جایی به بعد 

 

 

 فقط یه حس داری حس بی تفاوتی

 

 

 نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی

 

 

 و نه از دوست نداشتن ها ناراحت

 

 

 

 

 

. . .از یه جایی به بعد 

 

 

 توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم

... فقط نگاه می کنی

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت18:30توسط mohammad reza | |

نگران نباش

نمیشود دوستت نداشت

لجم هم که بگیرد از دستت

دفترچه خاطراتم

پر از فحش های عاشقانه میشود

+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,ساعت18:19توسط mohammad reza | |

دلم برای یک نفر تنگ است

نه میدانم نامش چیست

و نه میدانم چه می کند

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم

رنگ موهایش را نمی دانم

لبخندش را هم

فقط میدانم که باید باشد و نیست

+نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت21:41توسط mohammad reza | |

 

واگرروزی اغوش لحظه.هوای تنت راکرد...اگردستی دلتنگ گرمای دست توشد..اگرقاب نگاهی تصویر سیمایت را ارزوکرد...اگرگوشی هوس شنیدن اوای کلامت راکرد...واگردلی هوای عشقت راکرد...تورا خواهدیافت....حتی اگران سوی زندگی باشی.........

+نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:42توسط mohammad reza | |

+نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:38توسط mohammad reza | |

 

m.z

+نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:10توسط mohammad reza | |

 

دلم برات تنگه ، تو این روزهای خاكستری و ابری وقتی كه نسیم به صورتم میخوره ، دستهام ، دستهای تو رو میخوان تا منو از این روزگار شلوغ رد كنی ... محو بشم ... نیست بشم ،از میون آدمهایی كه منزلت عشق رو نچشیدن یا چشیدن و قدرش رو نمیدونن ... دلم برات تنگه ... وقتی كه بارون میاد و من بدون چتر تنها ... تنها و آرام .... صبور و بردبار ... خودم رو دست ابرهای سیاه میدم تا بر من ببارند،شاید كمی از درد فقدان تو رو از عمق دل و جون من بشورن و ببرن ... اما ... اما میدونی كه فقط بیشتر دلم تنگ میشه ... چقدر دلم برای چشمهات تنگ میشه ... وقتی كه چشمهام رو میبندم و به عمق چشمهای تو فکر می کنم ... هنوز هم منتظرتم ... دلم تنگه...دلم تنگ شده برای تمام آرامشی که بهم هدیه میدادی و غصه هامو پَر میدادی... نمیدونم چرا خدا سهم منو از عشقت دلتنگی قرار داده و تا خواستم باهات به یه خوشبختی نسبی برسم نبودنت شدغصه ی بزرگ من... عزیزم خودت رو از من دریغ نکن...به عشقم ایمان داشته باش و اینو بدون که هیچکس نمیتونه تو رو اینطوری که من دوست دارم دوست داشته باشه ... نازنینم هنوز منتظر جوابتم: تو واقعاً منــــو دوسـت داری؟


+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:56توسط mohammad reza | |

 

تــوي خـــووونـــه ي دلـــت مــن مــيــام قـــدم مــي ذارم تـــو تــمـــوم قــلــب پــاكــت بـــذر احــســاســو مي كارم خـــونه ي دلت رو از هـــر چي غمه آب و جـارو مي كـنـم فــقــط عــشــقـــو خــوبــي هـــا رو تو دلت جـا مي ذارم دســتـــاي گــرمــتـــو كــردي ســايــبـــون امــن واســم مــنـم هـــر چــي دارمو فـــداي چــشــمـــات مــي كـنم هــر كــســـي بــهـــووونــه اي داره بـــراي زنــدگــيــش مـن براي تك تك ثانيه هاي زندگيم ، تو رو بهونه مي كنم


 

برای تو می نویسم ... برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست ... برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ... برای تويی كه احساسم از آن وجود نازنين توست ... برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد ... برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است ... برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی ... برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی ... برای تويی كه هر لحظه دوریت برایم مثل یک قرن است ... برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است ... برای تويی كه قلبت پـاك است ... برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است ... برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است ... برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است ... برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است ... برای تویی که آرزوهایت آرزویم است .. .

 

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:53توسط mohammad reza | |

 

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است . از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد . از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان . از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است . از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است . از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد . از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست . از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد . از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد . از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد . از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست کههرگز اوت نمی شود . از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد . از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود . از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد. ا ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم ……………………. دوستت دارم تا اخرین نفس

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:51توسط mohammad reza | |

ـادته کـناره دریـا روی مـاسـه های ساحل گـفـتی که هرگــز تو از من نمیــشی یه لحظه غافـل دو تا قـلب عاشـقونه روی ماسه ها کشـیدی گـفــتی تاره موی مـن رو به همه دنیا نمیدی نــــه مگه تو نگفــته بودی واسه تو رفیق راهم ما چه نـقـشه ها کشیدیـم واسـه فردا های با هم تو میگفـتی که بمونیم پاکـو بی ریاحو سـاده دسـت های همـو بگیـریم توی پیچـو خمه جاده اما افـسوس آب دریا قـلب ها رو از هم جدا کـرد دل سنـگ آبی آب لـب هامونو بی صدا کرد توی چشـم به هم زدن بود آب دریا خاطراتم حالا یه دل واسه مـن مونـد که اونم مونده تو ماتم بـمیرم اون دمه آخــر چـی به روزه عشـقم اومد هـی نگاش به من میوفـتـاد کاری از من بر نیومـد مـیدیدم که لای مـوج ها دنباله دسـتام میـگرده ای خدا خودت نگام کـن دریا با دلـم چه کـرده خون بهـاشو مـن نمیخام عشـقمو داری میگیری دریا و ساحـلو سـنگتای خدا کنه بـمیری مـیدیدم که لای مـوج ها دنباله دسـتام میـگرده ای خدا خودت نگام کـن دریا با دلـم چه کـرده اما افـسوس آب دریا قـلب ها رو از هم جدا کـرد دل سنـگ آبی آب لـب هامونو بی صدا کرد توی چشـم به هم زدن بود آب دریا خاطراتم حالا یه دل واسه مـن مونـد که اونم مونده تو ماتم از لـبـه دریا و ساحل هر کی یه خاطره داره آخـه دسـته خیـلی ها رو توی دسته هـم میـزاره دریا حـرفی دارم اما واسه گـلایه دیـره از خـدا میـخام که هـیچ وقـت عـشـقـتو ازت نگیره اما نارفـیـقی کردی عـشقـمو نـشونه باشـه اشـکالی نـداره ما خـدامون مـهربونه !

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:49توسط mohammad reza | |

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:19توسط mohammad reza | |

به تو می اندیشم تو که از جنس بلور تو که از جنس گل و شاپرکی به تو می اندیشم تو که از جنس خدا تو که از پاکی گل پا ک تری تو که از جنس بهار تو که از جنس طلوع تو که پاینده تر از هر چه غروب به تو می اندیشم که توانایی بخشش داری که ز تنهایی هر قاصدکی با خبری به تو که می دانی آسمان از چه دلش می گیرد از چه دلش غمگین است وچطور یک شب ماه یک شب ، شب می شود مهتابی و چرا ماه همیشه تنهاست و ستاره سرشار و چه پر شرم و حیاست این خورشید و همه می دانند که نه هرگز نتوانند ببینند آن را رو در رو به تو می اندیشم به تو که میدانی آخر این خار کجا می روید آخر این نهر کجا میگیرد آرامش آخر این نهر که را سیر کند در ره خویش من به یک فقر پر از آرامش من به یک ثروت بی آلایش من به یک آرامش من به یک دغدغه می اندیشم من به یک روز تهی من به یک روز پر از حادثه می اندیشم به نبود غصه، غم، ماتم به نبود گریه به حضور شادی، یک لبخند، یک بازی من به آن جایی می اندیشم که خود تنهایی، می خورد غصه ی تنهایی را من نمی دانم انسان به چه سیراب شود به چه غمگین و به چه شاد شود به چه دل محرم هر راز شود و چرا اسب نجیب است کبوتر آزاد من نمی دانم خواب به چه تعبیر شود به چه یک خواب به یاد من و تو می ماند به چه یک دوست کنار من و تو می ماند من به یک واژه پر از خاطره می اندیشم من به یک واژه پر از معنی آزادی می اندیشم به تو می اندیشم به تو می اندیشم

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:17توسط mohammad reza | |

 

نشد یه قصری بسازم ٬ پنجره هاش آبی باشه من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه نشد یه جا بمونه و آخر بشه مال خودم حتی یه بار یادش نموند ٬ ماه و روز تولدم با همه التماس من نشد دیگه نره سفر شعرام به جز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم نه این که من نخوام برم ٬ نذاشت گل ها رو ببینم نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم یکی میگفت ٬ خواب دیده که اون گفته عاشقش میشماما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش پیغام واسش فرستادم ٬ بیا بازم منو بکش نشد که نشکنه بازم این چینی شکستنی هیچ جای دنیا ندیدم ٬ عجب چشای روشنی باور نکرد یه مژه اش رو ببه صد تا دریا نمیدم یه تار مو خواستم نداد ٬ گفت به تو دنیا نمیدم راست میگه هر چی اون بگه ٬ من کجا و دیوونگی چه جور به حرفش گوش کنم ؟ اون گفت بچسب به زندگی خلاصه که آخر نشد ما گل سرخ رو بو کنیم اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم نشد یه بارم برسم یه آرزوهای محال یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه ی کال نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم گذشته کار از کارمون ٬ دیر شده به خدا قسم نشد به موقع این کویر ٬ ابری شه بارون بگیره نشد ٬ خودش آینه که هست ٬ بیاد و شمعدون بگیره نشد بپاشم زیر پاش ٬ عطر گل محمدی نشد بهم جواب بده ٬ حتی بهم بگه بدی نشد دوست دارم بگه ٬ به من که نه به دیگری نشد یه بارم نگذره از روی شعرا سرسری نشد یه کاری بکنه که بدونم دوسم داره آتیش گرفتم و یه بار نگام نکرد بگه ٬ آره نشد یه بار حرف بزنه نذاره پای سرنوشت نشد یه شب نگم خدا ٬ الهی که بره بهشت نشد شبی یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم نشد برم ٬ نشد نره ٬ نشد بخواد ٬ نشد بیاد نشد ولی شاید بشه ٬ واسم دعا کنید زیاد از شما پنهون نکنم ٬ یه حرفایی بهم زده گفته همین روزا میاد اما هنوز نیومده قصه داره تموم میشه ٬ مثل تموم قصه ها فقط واسم دعا کنید اول خدا بعدم شما


+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:15توسط mohammad reza | |

 

بوسه یعنی وصل شیرین دو لب بوسه یعنی خلسه در اعماق شب بوسه یعنی مستی ازمشروب عشق بوسه یعنی آتش وگرمای تب بوسه یعنی لذت از دلدادگی لذت ازشب لذت از دیوانگی بوسه یعنی حس طعم خوب عشق طعم شیرینی به رنگ سادگی بوسه آغازی برای ما شدن لحظه ای بادلبری تنها شدن بوسه سرفصل کتاب عاشقی بوسه رمز وارد دلها شدن بوسه آتش میزند برجسم وجان بوسه یعنی عشق من با من بمان شرم در دلداگی بی معنی است بوسه برمیدارد این شرم ازمیان بوسه را تکرار می باید نمود بوسه یعنی عشق و آواز و سرود بوسه یعنی وصل جانها از دو لب بوسه یعنی پرزدن یعنی صعود


+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:14توسط mohammad reza | |

 

پرسید چقدر مرا دوست داری ؟ سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ... گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی. عاشق تو ... عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند . به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * . به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ... به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * . به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو . در زیر باران قدم میزنم . عاشق بارانم . . . به عشق آمدن باران و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم * . به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم . به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم * . به عشق دیدنت بی قرارم . حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارم . به اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . . من که عاشق چشم هایت هستم . عاشق گرفتن دست های مهربانت هستم به عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم * . لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است . آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ... به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم * . من که تنها تو را دارم . از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم . تو تنها آرزویم هستی ... به اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی . به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا تنها به یاد تو هستم . ای عشق من ... ای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم * . پرسیدم : به جواب این سوال رسیدی ؟ این بار او سکوت کرد . و این بار او با چشم های خیسش به چشم هایم خیره شد ... اشک هایش را پاک کردم و این سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ... و من باز هم گفتم : به اندازه ی وسعت این سکوت عاشقانه که بین ما برپاست

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:11توسط mohammad reza | |

هوای سرد دلها ، در آغوش گرم عشقها! با دلی نا امید از همه چیز ، با لبی خشکیده از یک چیز و این حادثه ی ناچیز! این رفتن بیهوده است ، اگر نماند هوای جاده آلوده است ، خیالش از همه چیز آسوده است اما دلش در خیالات باطل به خواب رفته است! هم خواب و هم بیداری ! خواب و بیداری اش مثل هم است ، تمام فکرش پیش دل است ، تمام ذکرش آه غم است ، تمام حرفها کلام آخر است قفسی به وسعت یک دنیا ، بی اعتقاد از همه چیز ، در دل او خدایی نیست ! از اینکه تنهاست ، تنهاتر است ، آن گرگ گرسنه از او عاشقتر است ، این خاک آلوده نیز از دلش پاکتر است! فرار از عشق، گریز از انتظار ، نه معتقد است به فردا ، نه دل بسته است به دیروز، انگار امروز برایش روز آخر است ! اگر دستش به غنچه ای برسد ، خشک میشود ، اگر به گلی خیره شود ، آن گل پر پر میشود، اگر به چشمه ای برسد کویر همراه او میشود و این سرنوشت او نیست ، این خواسته ی او است ! به کجا میروی ، با این دل شکسته به کجا مینگری ، نه دستی است که دستهایش را بگیرد ، نه چشمی است که با دلسوزی او را ببیند ! چون دلی سوخته تر از قلب او نیست، آنقدر حقیر است که از نزدیک هم وجودش را نمیتوان دید! این رفتن بیهوده است ، اگر نماند هوای جاده آلوده است ! بمان و به امید گذشته ها بنشین ، تو که فردا را نمیبینی ، همه روزهایت مثل هم است !

+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:7توسط mohammad reza | |

 

 

 


در این شبهای بی قراری چیزی نمانده که با دلم در میان بگذاری همه چیز از احساست پیداست ، در این لحظه های نفسگیر ، چیزی نمانده جز دلتنگی و انتظار و این دل عاشق من ، همیشه بهانه میگیرد از من … بهانه تو را ، تو را میخواهد نه دلتنگی ها را، تو را میخواهد نه به انتظارت نشستنها را! در این شبهای بی قراری چیزی نمانده از من ، جز یک دل بهانه گیر باز هم گرچه نیستی در کنارم ، اما در این هوای سرد ، عشق نفسهایت مرا گرم نگه داشته… به این خیال که تو هستی ، همه چیز سر جای خودش باقیست ، تنها جای تو در کنارم خالیست، به این خیال که تو هستی شبهایم مهتابیست ، تنها درد من در این شبها ، تنهاییست ! به این خیال که تو هستی ، بی خیال همه چیز شده ام ، در حسرت دوری ات تنها و آشفته ام! کجا بیایم که تو باشی ، کجا بروم که تو را ببینم ، کجا بنشینم که تو هم بیایی،دلم تنها به این خوش است که هر جا باشی ،همیشه در قلبم میمانی اما تو بگو دلتنگی هایم را چه کنم؟ ، لحظه به لحظه بهانه های این دل بی تابم را چه کنم؟ تو بگو اشکهایم را چه کنم ، انتظار ، انتظار ، این انتظار سخت را چه کنم؟ فرقی ندارد برایم دیگر ، مهم این است که تو هستی ، مهم این است کههمیشه و همه جا مال من هستی اگر من در این گوشه تنها نشسته ام و به تو فکر میکنم ، تو در گوشه ای نشسته ای و در خیالت به من نگاه میکنی ، اگرمن با هر تپش از قلبم تو را یاد میکنم ، تو در آن گوشه با یادت مرا آرام میکنی اگر من در این گوشه چشم انتظار نشسته ام ، تو در آن گوشه از شوق دیدار همه ی چوب خطهای این انتظار را پاک میکنی…


+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:1توسط mohammad reza | |